بخشی از متن:
هر دستگاهی که قادر به نگهداری اطلاعات باشد به نحوی که استفاده کننده از آن بتواند، در هر لحظه که لازم باشد، به اطلاعات مورد نیازش دستیابی داشته باشد، حافظه نامیده میشود.
انواع حافظه:
حافظه اصلی:
الف-RAM
ب-ROM
حافظه جانبی:
الف-دیسکهای مغناطیسی
ب-دیسکهای نوری
ج-حافظه های فلش
RAMیکی ازانواع حافظه ها والبته پرکاربردترین آنهاست که مخفف اصطلاح (Random Access Memory) یا حافظه با دستیابی تصادفی بوده و حافظهای قابل خواندن و نوشتن میباشد .حافظه RAM ، یک تراشه مدار مجتمع(IC) بوده که از میلیون ها ترانزیستور و خازن تشکیل شده است.
Read Only Memory )ROM ( یک حافظه دائم که از آن برای ذخیره سازی اطلاعات مهم در کامپیوتر استفاده می گردد. حافظه ROMیک نوع مدار مجتمع است که در زمان ساخت داده هائی در آن ذخیره می گردد. حافظهROM از انواع حافظه های الکتریکی بوده که اطلاعاتش با قطع برق پاک نمی شود . این نوع ازحافظه ها علاوه بر استفاده در کامپیوترهای شخصی در سایر دستگاههای الکترونیکی نیز استفاده می شوند.
بخشی از متن:
این پاورپوینت در مورد مدیریت حافظه در سیستم عامل در 56 اسلاید کامل با افکت مناسب و شامل: مدیریت حافظه در سیستم عامل،حافظه،حافظه کوتاه مدت،روش های مدیریت حافظه،حافظه حقیقی و مجازی،کارآمدی حافظه مجازی،مدیریت حافظه،پارامترهای مدیریت حافظه،Operating System،تعریف سیستم عامل ،سخت افزار،انواع سیستم عامل های شبکه ،سیستم های چند پردازنده ای ،شبکه های بلادرنگساختارهای کنترلی سیستم عامل و...ومنابع می باشد
راه حل کارامدی برای بن بست وجود ندارد.
قطعه بندی ساده: بدون تکه تکه شدن داخلی.
صفحه بندی حافظه مجازی: بدون تکه تکه شدن داخلی،درجه چند برنامگی بالاتر،فضای مجازی بزرگ.
قطعه بندی حافظه مجازی: بدون تکه تکه شدن داخلی، درجه چند برنامگی بالاتر،فضای آدرس مجازی بزرگ، حمایت از اشتراک وحفاظت.
حافظه اصلی به بخشهای نسبتا کوچک تقسیم می شود.
هر فرآیند به تکه های هم اندازه با آنها تقسیم می شود.
به تکه های هر فرآیند صفحه می گویند.
به تکه های موجود در حافظه قاب گویند.
سیستم عامل یک جدول صفحه برای هر فرآیند ایجاد می کند.
تبدیل آدرس منطقی به فیزیکی توسط سخت افزار انجام می شود.
تمام بن بستهابی نیاز های متضاد دو فرآیند یا بیشتر ،برای منابع هم راه هستند.
منابع قابل استفاده مجدد: بدون صدمه توسط یک فرآیند می توان در هر زمان مورد استفاده قرار می گیردو تمام نمی شود.
مثل :پردازنده ها،حافظه اصلی و ثانویه و...
منابع مصرف شدنی: منبعی هستند که می تواند ایجاد ونابود گردد.
نوعا روی تعداد منابع مصرف شدنی از یک نوع به خصوص ،حدی وجود ندارد.
انحصار متقابل باید اعمال گردد:
فرایندی که در بخش غیر بحرانی خود متوقف می شود ، باید طوری عمل کند که هیچ دخالتی در فرایند های دیگر نداشته باشد .
برای فرایندی که نیاز به دسترسی یک بخش بحرانی دارد،نباید به تاخیر انداختن نا محدود آن وجود داشته باشد ، بن بست یا گرسنگی نمی تواند مجاز باشد.
هنگامی که هیچ فرایندی در ناحیه بحرانی نیست ورود یک فرایند بدون تاخیر است.
هیچ فرضی در باره تعداد فرایند ها و یا سرعت آن داشت.
هر فرایندی تنها برای زمان محدودی در ناحیه بحرانی قرار می گیرد.
سیستم عامل باید به تواند فرایندهای فعال مختلف را دنبال کند که این کار توسط بلوک های کنترل فرایند انجام می شود.
سیستم عامل باید منابع را به هر یک از فرایند ها تخصیص دهد و یا باز پس بگیرد از جمله:
(وقت پردازنده، حافظه، پرونده هاریا، دستگاههای ورودی و خروجی)
- تملک منبع: ( فرآیند یا وظیفه )
به هر فرآیند یک آدرس مجازی برای نگهداری تصویر فرآیند می دهد.
- توزیع وقت فرآیند: ( نخ یا فرآیند سبک وزن )
فرآیند مسیر اجرای یک یا چند برنامه است و توسط سیستم عامل مورد زمان بندی و توزیع قرار می گیرد.
به قابلیتی از سیستم که امکان اجرای چند نخ را حمایت می کند
تک نخی: به رویکرد سنتی یک نخ اجرا در هر فرآیند .
مانند MS-DOS از فرآیند تک کاربره و از یک نخ حمایت می کند.
استفاده بهینه از منابع و جلوگیری از به هدر رفتن آنها
تخصیص و آزاد سازی منابع
اداره صفها و زمان بندی استفاده از منابع
حساب داری (Accounting) میزان استفاده از منابع
ایجاد امنیت (security)
ایجاد، حذف و اداره فرایندها
ایجاد مکانیسمهای ارتباط بین فرایندها و همگام سازی آنها
مدیریت فایلها و پوشهها
مدیریت حافظههای اصلی و جانبی
برقراری امکان دسترسی چندتایی (Multiaccess) و اجرای هم روند (Concurrent) فرایندها
به اشتراک گذاری منابع (Resource Sharing)
تعیین راهکارهایی برای اداره بن بست (deadlock)ها
جلوگیری از شرایط رقابتی (Race Condition) و تد
در فرهنگ رایانه سیستم عامل Operating System) نرمافزاری است که مدیریت منابع رایانه را به عهده گرفته و بستری را فراهم میسازد که نرم افزار کاربردی اجرا شده و از خدمات آن استفاده کنند.
از انواع مختلف سیستم عامل میتوان به چند سیستم زیر اشاره کرد:
Real-Time Operating System: در دستگاههای صنعتی کاربرد دارد. دستگاههایی مثل CNC که برای انجام تراش قطعات صنعتی به نوعی برنامه نویسی نیاز دارد. این نوع سیستمها توانایی تغییر بسیار کمی دارند و هر بار که کاری توسط دستگاه انجام میشود آن را در زمان معین و ثابتی انجام میدهد.
Single-User ,Single-Task: همان طور که از نام آن پیداست فقط برای کار توسط یک کاربر در یک زمان است. سیستم عامل Palm نمونه مناسبی برای این سیستم است.
Single-User ,MultiTasking: این همان سیستم عاملی است که در کامپیوتر از آن استفاده میشود و به یک کاربر اجازه اجرای چندین برنامه را میدهد.سیستم عاملهای ویندوز و مکینتاش از این نوع هستند.
Multi User: این نوع سیستم به چندین کاربر توانایی استفاده همزمان و دسترسی به برنامههای مختلف را در یک زمان ثابت میدهد. سیستم عامل «یونیکس» و سیستم عاملهای ابرکامپیوترها مانند MVS از این قبیل هستند.
در اینجا کمی سخت است که بین سیستم عاملهای شبکه و سیستم عاملهای MultiUser تفاوت قایل شد. سیستم عاملی مثل ویندوز 2000 در حقیقت مانند باقی ویندوزها یک سیستم عامل SingleUser است و تفاوت آن با سیستم عاملهای MultiUser این است که تنظیمات شبکه و اطلاعات کاربران شبکه فقط به صورت یک برنامه روی آن اجرا میشود و کاربران دیگر شبکه توسط سیستم عامل ویندوز 2000روی شبکه قرار میگیرند و باقی کارکرد آنها توسط سیستم عامل کامپیوتر خودشان انجام میگیرد.
وقتی کامپیوترتان را روشن میکنید، برنامهای به نام ( POST(Power-On Self Test از روی ROM اجرا میشود. این برنامه کوچک، تمام قطعات کامپیوتر را چک میکند. ابتدا پردازشگر و بعد RAM و BIOS [چطور حافظه کامپیوتر کار میکند؟]. سپس برنامه دیگری از ROM اجرا میشود که هارد دیسک شما را فعال میسازد و به دنبال اولین قسمت سیستم عامل یعنی BootstrapLoader میگردد. Bootstrap سیستم عامل را به ترتیب اجرا میکند تا جایی که کنترل کامپیوتر را به آن میسپارد.
پیش از این گفتیم که مدیریت و هدایت پردازشهای کامپیوتر توسط سیستم عامل انجام میشود. مدیریت پردازش شامل تقسیم بندی و اولویت دهی به پردازشها است. نرم افزاری که سیستم عامل برای اینکار از آن استفاده میکند به نام Process یا Thread معروف است.
بخشی از متن:
فهرست
حافظه چیست.. 3
تعریف رشد 3
مهمترین ویژگیهای تجربه گرایی. 4
تفاوت یادگیری با تفکر. 5
تعریف یادگیری با رویکرد شناختی. 5
تجربه گرایی. 6
ضرورت یا عدم ضرورت تقویت.. 7
نظریه ادوین ری گاتری.. 8
محرک های ناشی از حرکت.. 9
نقش تمرین بر عملکرد 9
خاموشی و فراموشی. 9
مفهوم تقویت و تنبیه. 10
مفهوم محرک های نگهدارنده 10
مفهوم قصد 11
نظریه گشتالت.. 11
بر خلاف نظریه پردازان رفتارگرا ، اعتقاد بر این است که یادگیری تدریجی نیست.. 12
اختلال. 12
عوامل بروز اختلالات یادگیری.. 13
نظریههای یادگیری.. 15
عوامل بروز اختلالات یادگیری.. 15
آموزش فرایندی اختلال یادگیری.. 17
تعریف اختلال یادگیری.. 18
طبقه بندی اختلال یادگیری.. 18
اختلالات حافظه ای.. 19
وسواس فکری.. 24
اختلال وسواس فکری – عملی. 25
نشانه های وسواس.. 25
تشریح نوع اختلال. 28
علل زمینه ای بروز اختلال. 28
عوامل پیشگیری کننده 29
تعریف اختلال بیش فعالی.. 30
مهارت های مقابله با مشکلات رفتاری.. 31
انواع رفتارهای نامطلوب.. 32
پیامد منفی برای رفتارهای نامطلوب.. 33
منابع. 34
حافظه چیست ؟
حافظه عبارتست از ثبت نسبتا پایداری که زیربنای یادگیری است حافظه شامل پردازشهای مختلفی است که در زمان معینی ثبت می شود از نظر رفتار گرایان حافظه همان یادگیری است
از نظر روانشناسان شناختی ، حافظه با یادگیری فرق دارد چون متأثر از عوامل پردازشی است
تعریف رشد :
رشد تغییراتی پیوسته و منظم است که در نتیجه گذشت زمان بوجود می آید.
رشد و یادگیری تأثیر متقابل دارند
رشد زمینه یادگیری را فراهم می کند و یادگیری هم منجر به رشد بهتری می شود
یادگیری به تمرین وابسته است در حالیکه در رشد یا تأثیر یادگیری وجود ندارد و یا تأثیر آن کند است.
نقش نظریه در روانشناسی یادگیری :
یک نظریه تعدادی مشاهده را با هم ترکیب می کند
نظریه باعث تولید پژوهش های تازه می شود
نظریه ها به تولید فرضیه های قابل بررسی باید منجر گردد
نظریه یک ابزار است
نظریه های علمی تابع اصل ایجاز است
مهمترین ویژگیهای تجربه گرایی :
حس نگری : تنها ابزار رسیدن به معرفت حواس هستند
کاهش گرایی : تصورهای مرکب قابل تجزیه به تصورهای ساده هستند
تداعی گرایی : معرفت حاصل تداعی است
ماشین گرایی : ذهن همانند ماشین است
آیا یادگیری باید به تغییر رفتار بیانجامد؟
پاسخ اسکینر : یادگیری عین تغییرات رفتاری است و حتما باید به تغییر قابل مشاهده بیانجامد
چه تغییراتی به یادگیری منتهی می شود؟
تغییراتی که پایدار است
در نتیجه رشد نباشد
در نتیجه عواملی همچون خستگی و اثر دارویی نباشد
در نتیجه تمرین و تجربه باشد
در نتیجه حالات موقتی زودگذر نباشد
آیا یادگیری و عملکرد با هم متفاوتند؟
بله
واژه بالقوه در تعریف یادگیری به همین موضوع اشاره دارد
یادگیری می تواند بالفعل نباشد
اگر بالفعل باشد عملکرد را نشان می دهد
مثلا ممکن است کسی شنا را یاد بگیرد اما تا زمانیکه در استخر قرار نگیرد شنا را نشان نمی دهد ( عملکرد ).
ملاک یادگیری تمرین و تجربه است
هر رفتاری که به مقدار بیشتر تحت تأثیر تمرین و تجربه باشد ارزش بیشتری برای یادگیری دارد
رفتار بازتابی و غریزی یادگیری نیست
رفتارهایی همچون مهاجرت پرندگان ، لانه سازی و ... یادگیری به حساب نمی آیند
رشد حرکتی کمتر تحت تأثیر تمرین و تجربه است و در نتیجه یادگیری نیست
تفاوت یادگیری با تفکر
تفکر عبارتست از بازآرایی یا تغییر شناختی اطلاعات به دست آمده از محیط و نمادهای ذخیره شده در حافظه دراز مدت.
تعریف یادگیری با رویکرد شناختی :
در رویکرد رفتاری ملاک یادگیری پاسخ و برونداد است
مبانی فلسفی رویکردهای نظری یادگیری
اصول کسب معرفت در خردگرایی
خرد ، تنها منبع کسب معرفت است
فهم یعنی ادراک معرفت از طریق خرد
بخشی از متن:
فهرست
مقدمه. 5
مراحل شکل گیری و بازیابی حافظه. 5
طبقه بندی حافظه بر اساس نوع اطلاعات در حافظه بلند مدت.. 7
مرکز حافظه در مغز کجاست.. 8
حافظه کوتاه مدت.. 12
یک آزمایش ساده برای تعیین فراخنای حافظه. 12
حافظه دراز مدت.. 12
حافظه حسی. 13
رابطه بین دو نوع حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت.. 14
تمایز روانشناختی. 14
تمایز زیستشناختی. 14
تعریف تربیتی هوش.. 15
تعریف تحلیلی هوش.. 15
تعریف کاربردی هوش.. 15
تاریخچه مطالعات مربوط به هوش.. 16
عوامل موثر بر هوش.. 16
انواع آزمونهای هوش.. 17
طبقات هوش.. 17
سیر تحولی و رشد 17
نظریات رفتاری.. 18
نظریات شناختی. 18
نقش و تاثیر در زندگی. 18
ارتباط با سایر مباحث.. 19
کاربردها 19
نقش و تاثیر در زندگی. 20
مراحل اصلی حافظه. 21
اساس زیستی مراحل حافظه. 21
فراموشی و مراحل حافظه. 22
چشم انداز بحث.. 22
علل فراموشی. 23
فراموشی به عنوان یک اختلال. 24
درمان فراموشی. 25
تعریف آموزش.. 25
حافظه چیست.. 26
تفاوت یادگیری با تفکر. 29
تجربه گرایی. 30
ضرورت یا عدم ضرورت تقویت.. 31
نظریه ادوین ری گاتری.. 31
محرک های ناشی از حرکت.. 33
خاموشی و فراموشی. 33
مفهوم تقویت و تنبیه. 34
مفهوم قصد 35
نظریه گشتالت.. 35
نظریه میدانی لوین. 37
مفهوم یادگیری.. 37
قوانین سازمان یابی. 38
قانون مجاورت.. 38
قانون یا اصل شکل و زمینه. 39
قانون یا اصل ترمیم 39
مفهوم فراموشی. 40
نظریه یادگیری علامتی تولمن. 41
رفتار یکپارچه. 42
یادگیری و خاموشی نهفته. 44
انتظار تقویت.. 44
انواع یادگیری.. 44
رفتار خرافی. 47
تقویت ثانوی.. 48
تنبیه چیست؟. 50
مفهوم جبر متقابل. 54
خود تنظیمی رفتار. 54
خودکارآمدی و عملکرد 54
عملکرد اخلاقی. 55
کاربردهای نظریه بندورا 55
نظریه بندورا در یک نگاه 55
مهمترین نقاط ضعف نظریه پردازش اطلاعات.. 56
تعریف واژه اطلاعات.. 56
تعریف واژه کنترل. 56
مفهوم پسخوراند 56
علم آدم مصنوعی. 58
نظریه اطلاع یا خبر. 59
نظریه ثرندایک. 61
نظریه شرطی سازی کلاسیک. 63
نظریه دونالد آ ، نورمن. 73
منابع. 77
مقدمه
یادگیری اساس فهم رفتار است. از آنجایی که اکثریت رفتارهای آدمیان یاد گرفته میشوند، بررسی اصول یادگیری به ما کمک میکند تا علت رفتارهایمان را بشناسیم. آگاهی از شیوههای یادگیری نه تنها در فهم رفتار بهنجار به ما کمک میکند، بلکه امکان درک بیشتر شرایطی را که منجر به رفتار ناهنجار میشود را نیز به ما میدهد و در نتیجه روشهای موثر روان درمانی بوجود میآید. روشهای فرزندپروری نیز میتوانند از اصول یادگیری بهرهمند گردند.
استفاده از اصول و قوانین ارائه شده توسط نظریات یادگیری در اعمال شیوههای تربیتی مناسب برای برخورد با کودکان نقش اساسی دارد. افزون بر این بین اصول یادگیری و روشهای آموزشی رابطه نزدیکی وجود دارد. شیوههای آموزشی کلاسها و مدارس عمدتا بر مبنای اصول یادگیری انجام میشوند.
حافظه: به قابلیت مغز در اندوزش، نگه داری و یادآوری اطلاعات اطلاق میگردد.
مراحل شکل گیری و بازیابی حافظه
1- رمز گردانی(ENCODING):به پردازش و ادغام اطلاعات دریافتی اطلاق میگردد.
2- اندوزش و یا یادسپاری(STORAGE):به ثبت پایدار اطلاعات رمزگردانی شده اطلاق میگردد.
3- یادآوری و یا بازیابی(RETRIEVAL/RECALL):به فراخوانی اطلاعات اندوخته شده اطلاق میگردد.
طبقه بندی حافظه بر اساس مدت زمان نگه داری اطلاعات
1- حافظه حسی(SENSORY MEMORY): نخستین مرحله پردازش اطلاعات است. هنگامی که محرکات بیرونی توسط حواس دریافت میگردند. مدت زمان نگه داری اطلاعات در این حافظه از چند میلی ثانیه تا چند ثانیه متغیر است. این حافظه برای هر کانال حسی وجود دارد. حافظه ICONIC برای محرکات دیداری، حافظهECHOIC برای محرکات شنیداری و حافظه HAPTIC برای حس لامسه. حافظه حسی بخشی از فرآیند ادراک میباشد. گنجایش حافظه حسی بسیار زیاد میباشد اما مانند حافظه بلند مدت نامحدود نیست.
2- حافظه کوتاه مدت(SHORT-TERM MEMORY): با "توجه" و "دقت کردن" اطلاعات از حافظه حسی به حافظه کوتاه مدت انتقال می یابد. مدت زمان نگه داری اطلاعات در حافظه کوتاه مدت از چند ثانیه تا چند دقیقه متغیر میباشد. تغییر در اتصالات و پیوندهای نورونی بطور موقت و گذرا حافظه کوتاه مدت را پدید می آورد. حافظه کوتاه مدت به مثابه یک دفترچه یادداشت موقت میباشد. ظرفیت حافظه کوتاه مدت که به فراخنای حافظه(MEMORY SPAN) موسوم است در افراد مختلف متفاوت میباشد. فراخنای حافظه معمولا برای ارقام 7 ماده، برای حروف 6 ماده و برای واژه ها 5 ماده میباشد. فراخنای حافظه برای ارقام بدین معنی است که فرد میتواند تا 7 رقم پیاپی را پس از شنیدن بطور صحیح بازگو کند. اما اخیرا صاحبنظران فراخنای حافظه را در حدود 4 ماده (واحد) اطلاعات تخمین میزنند. در صورت عدم مرور ذهنی و تکرار محتوای حافظه کوتاه مدت، اطلاعات محو شده و زوال می یابند. ظرفیت حافظه کوتاه مدت را میتوان با روش تقطیع(CHUNKING) افزایش داد. در این روش اطلاعات به واحد های کوچک تقسیم بندی میگردند. حافظه کوتاه مدت فرار بوده وبرای رفع نیازهای آنی وفوری بکار میرود. رمز گردانی در حافظه کوتاه مدت عمدتا شنیداری میباشد.
3- حافظه فعال(WORKING MEMORY): حافظه فعال یک اصطلاح نو میباشد. دانشمندان حافظه فعال را جایگزین حافظه کوتاه مدت کرده اند چراکه حافظه کوتاه مدت نمیتواند یک حافظه منفعل باشد و دستکاری اطلاعات نیز در آن صورت میگیرد. از اینرو ظرفیت حافظه کوتاه مدت جای خود را به ظرفیت پردازش داده است. حافظه فعال در واقع تلفیقی است از حافظه کوتاه مدت و عنصر توجه برای انجام تکالیف ذهنی خاص. بنابراین حافظه فعال یک سیستم فعال وپویایی است که برای اندوزش و دستکاری موقتی اطلاعات و بمنظور انجام تکالیف شناختی پیچیده نظیر یادگیری، استدلال، ادراک و تفکر کردن بکار میرود. هنگامی که شما اطلاعاتی را مرور ذهنی، بازیابی و یادآوری میکنید در واقع آن اطلاعات از حافظه بلند مدت به حافظه فعال شما انتقال می یابند. همچنین حافظه فعال بطور فعال در ارتباط با اطلاعاتی است که میخواهند به حافظه بلند مدت منتقل گردند. در مجموع سرحد مشخصی نمیتوان میان حافظه ها و افکار تعیین کرد. در هر فرآیندی که نیاز به استدلال دارد (مثل خواندن، نوشتن و محاسبات ذهنی) حافظه فعال درگیر میباشد. مثل تکرار فهرستی از ارقام که برای شما خوانده میگردد و شما میبایست آنها را عکس ترتیب اولیه شان (بطور معکوس) بازگو کنید و یا ترجمه همزمان ویا رانندگی.
4- حافظه بلند مدت(LONG-TERM MEMORY): با تکرار و مرور ذهنی اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت انتقال می یابند. ظرفیت حافظه بلند مدت بر خلاف حافظه کوتاه مدت نامحدود میباشد. مدت نگه داری اطلاعات نیز از چند روز تا چند سال و بعضا تا آخر عمر متغیر میباشد. حافظه بلند مدت زمانی شکل میگیرد که اتصالات نورونی خاصی بطور دایمی و پایا تقویت شده باشند. ثابت گردیده پروتئینCYPIN با افزایش انشعابات دندریتها و شکل گیری سیناپسهای جدید اتصالات بین سلولهای عصبی (نورونها) را افزایش و تقویت میکند.
طبقه بندی حافظه بر اساس نوع اطلاعات در حافظه بلند مدت 1- حافظه اظهاری و یا آشکار(DECLARATIVE/EXPLICI
بخشی از متن:
یادگیری چیست ؟
یادگیری (learning)، تغییر نسبتا پایدار در توان رفتاری (رفتار بالقوه behavioral potentiality ) که در نتیجه تمرین تقویت شده رخ می دهد. این تعریف را با دقت بیشتری بررسی می کنیم، نخست اینکه یادگیری همواره باید قابل انتقال به رفتار مشاهده پذیر باشد. یادگیرنده (learner) قادر به انجام کاری خواهد بود که پیش از یادگیری نمی توانست آن را انجام دهد. دوم اینکه این تغییر رفتاری نسبتا پایدار است؛ یعنی نه موقتی و نه ثابت است. سوم، تغییر در رفتار الزاما نباید بالافاصله بعد از تجربه یادگیری رخ دهد.چهارم، تغییر در رفتار از تجربه یا تمرین ناشی می شود و پنجم، اینکه تجربه یا تمرین باید تقویت شود.
اصطلاحات پاداش و تقویت دست کم به دو دلیل با یکدیگر متفاوتند. پاولف، تقویت کننده (reinforce) عبارت است از محرک غیر شرطی، یعنی محرکی که یک واکنش طبیعی و خودکار در ارگانیسم ایجاد می کند. مثلا استفاده از محلول اسید رقیق یا شوک برقی می تواند تقویت کننده باشد. پاداش، چیز مطلوبی است، چیزی که برای انجام کاری که زمان و نیروی قابل ملاحظه ای صرف آن شده یا عملی شده که مورد پسند جامعه است به کسی داده می شود. ( تقویت بلافاصله بعد از رفتار می آید، می تواند مثبت یا منفی باشد اما پاداش صرفا بعد از رفتار نمی آید و می تواند با تاخیر باشد و همیشه چیز مطلوبی است.) تقویت کننده رفتار را نیرومند می سازد اما پاداش این کار را نمی کند.
آیا یادگیری باید به تغییر رفتار بینجامد؟
معروف ترین تعریفها، تعریفی است که به وسیله کیمبل، پیشنهاد شده
روانشناسی به یک علم رفتاری تبدیل شده است. هر آنچه را که ما در روانشناسی مطالعه می کنیم باید از طریق رفتار قابل ارائه باشد. اما این بدان معنا نیست که رفتاری که ما ملاحظه می کنیم یادگیری است. فرایند یادگیری را نمی توان به طور مستقیم مطالعه کرد، بلکه ماهیت یادگیری را تنها از تغییرات رفتاری می توان استنباط کرد. اسکینر تنها نظریه پرداز جدا از این قاعده است. برای اسکینر تغییرات رفتاری یادگیری هستند و نیاز به استنباط هیچ فرایند دیگری نیست. برای سایر نظریه پردازان یادگیری، یادگیری چیزی است که در نتیجه تجارب معین صورت می پذیرد و پیش از ایجاد تغییر در رفتار رخ می دهد.
یادگیری یک متغییر رابط یا میانین تلقی می شود. متغییر رابط یک فرایند فرضی است که فرض می شود بین محرکها و پاسخ های مشاهده شده اتفاق می افتد. متغییر مستقل ( تجربه) سبب تغییر در متغییر رابط (یادگیری) می شود، و این به نوبه خود متغییر وابسته (رفتار) را تغییر می دهد.
نسبتا پایدار چقدر پایدار است؟
بدین منظور از این تعریف استفاده می شود که بین یادگیری و رویدادهای دیگری که رفتار را تغییر می دهند، مانند خستگی، بیماری، بلوغ، و داروها تمایز ایجاد شود. یادگیری دوام می آورد تا با گذشت زمان دستخوش فراموشی شود یا یادگیری تازه ای جای آن را بگیرد. مدت تغییر حاصل از یادگیری یا حالتهای موقتی را نمی توان به طور دقیق معیین کرد.
خوگرفتن و حساس شدن
حساس شدن، فرایندی است که از طریق آن ارگانیسم نسبت به جنبه های معینی از محیطش حساس تر می شود. برای مثال، ارگانیسمی که به طور معمول به نور یا صدای معینی پاسخ نمی دهد ممکن است پس از دریافت شوک به آن پاسخ بدهد. بنابراین در این مثال شوک ارگانیسم را حساس و نسبت به محیطش آماده پاسخ دادن کرده است. زودرنجی یا حساسیت بیش از اندازه ای که معمولا پس از یک تجربه عصبانیت زا به ما دست می دهد نوعی حساس شدن است.
خوگیری، فرایندی است که از طریق آن ارگانیسم نسبت به محیطش کمتر حساس می شود. تمایل ارگانیسم بر این است که به محرکهای تازه محیط خود توجه کند. این تمایل بازتاب توجه یا بازتاب سوگیری نام دارد. وقتی صدای ناگهانی می شنوید فورا به جهت صدا بر می گردید ( سوگیری) اما پس از مدتی صدا را نادیده می گیرید ( خو گیری
دلیل عمده ای که در یادگیری بودن خو گیری و حساس شدگی تردید هست، این تغییرات رفتار گاهی موقتی اند و شرط نسبتا پایدار تعریف را برآورده نمی سازند. تغییرات رفتاری در پاره ای از موقعیت ها عمری نسبتا طولانی دارند. بارکرنیز معتقد است که بعضی از موارد خوگیری و حساس شدن یادگیری هستند و شرط نسبتا پایدار تعریف یادگیری را تامین می کنند. رویدادهای محرکی واحد که به طور مکرر تجربه می شوند به طور نسبتا پایدار خو گیری می شوند. حساس شدن می تواند تغییرات نسبتا پایدار در رفتار شخص ایجاد کند.
خوگیری و حساس شدگی با انواع متداول یادگیری فرق دارند. یادگیری های متداول به یادگیری تداعی گرا معروف اند، زیرا آنها تداعی با پیوند بین دو محرک ( شرطی شدن کلاسیک پاولف) یا تداعی بین یک محرک و یک پاسخ را شامل می شوند. به خوگیری و حساس شدگی یادگیری غیر تداعی گرا، یا آثار محرک واحد می گویند. در خو گیری پاسخ ارگانیسم به محرک کاهش و در حساس شدگی افزایش می یابد.
اقسام یادگیری
یادگیری را معمولاً برحسب رفتارها و افکاری که در بر می گیرد مطرح می کنند. زیرا یادگیری، تغییری را ضمن تجربه شامل می شود. بنابراین، می توان سؤال کرد تغییر ناشی از یادگیری در چه جنبه هایی از رفتار ظاهر می شود؟ در واقع، وقتی یاد می گیریم برای پیدایش تغییر در خویشتن تلاش می کنیم و این تغییر ممکن است به شکل های ایجاد، اصلاح و تکمیل یا به طور کلی افزایش و کاهش ظاهر شود. به عبارت دیگر، پس از آنکه آموختیم، رفتار یا فکر ما دیگر آن نیست که قبلاً داشتیم بلکه تغییر یافته است که این تغییر ممکن است بی درنگ ظاهر شود مانند آموختن جدول ضرب، یا در بلندمدت خودش را نشان دهد مانند پیدایش عادتهای بهداشتی.
رفتار آدمی دارای سه بُعد یا سه جنبه است از این قرار:
الف. بُعد شناختی شامل افکار، عقاید، معلومات.
ب. بُعد روانی حرکتی شامل همه مهارتها.
پ. بُعد عاطفی و اجتماعی شامل احساسات، گرایش ها، ارزشها.
یادگیری در هر یک از ابعاد مذکور، به صورت تغییری در آن بُعد ظاهر می شود. مثلاً معلومات ما زیاد یا اصلاح و یا کامل می شود (بُعد شناختی)؛ مهارتی را می آموزیم مانند رانندگی (بُعد روانی حرکتی)؛ نظر یا دیدگاه مان نسبت به شخص یا چیزی عوض می شود یا خوش بین یا بدبین می شویم (بُعد عاطفی و اجتماعی).
درباره ی اینکه آدمی چگونه یاد می گیرد نظریه های مختلفی مطرح شده اند. بعضی آن را نتیجه و محصول برقراری تداعی یا رابطه بین محرکهای خاص (عوامل خارجی یا محیطی مؤثر در فرد) و پاسخ های خاص (واکنش فرد) می دانند (نظریه های شرطی کلاسیک و عامل). این خانواده نظریات یادگیری به خانواده S-R معروف است. برخی ا
یادگیری مبتنی بر رویارویی با محرک
بخشی از متن:
فهرست
مقمه. 3
چگونگی یادگیری اجتماعی. 4
پیشینه نظریههای یادگیری.. 5
بازگشت.. 6
یادگیری کاروری و جانشینی. 7
یادگیری و عملکرد 8
جنبه غریزی تقلید 8
جنبه رشدی تقلید 9
شرطی بودن تقلید 9
رفتار ابزاری بودن تقلید 10
انواع یادگیری.. 10
اختلال یادگیری.. 11
عوامل بروز اختلالات یادگیری.. 11
نظریههای یادگیری.. 14
یادگیری چیست ؟ 14
خوگرفتن و حساس شدن. 15
بازتاب و غریزه 16
یک تعریف تغییر یافته از یادگیری.. 17
شرطی سازی وسیله ای.. 17
یادگیری و بقا 18
چرا به مطالعه یادگیری بپردازیم 18
اقسام یادگیری.. 21
خوگیری (habituation) 22
حافظه (memory) 23
تقلید (imitation. 23
دیدکلی. 23
ویژگیهای یادگیری.. 24
تغییر در رفتار 24
پایداری نسبی. 24
تواناییهای بالقوه 24
تجربه. 24
یادگیری یا وراثت.. 25
نظریههای یادگیری.. 25
تداعی گرایی (Associationism). 25
یادگیری اجتماعی (Social Learning). 25
شناخت گرایی (Cognitiveism). 26
حافظه و یادگیری.. 26
فیزیولوژی یادگیری و حافظه. 26
گستره روانشناسی یادگیری.. 27
چشم انداز این علم 27
شکلهای یادگیری.. 29
شرایط یادگیری.. 30
معیارهای یادگیری.. 30
خصایص یادگیری.. 31
یادگیری رسمی و اتفاقی. 32
عوامل مؤثر در فرایند یادگیری.. 32
منابع. 34
مقدمه
یادگیری کارکردیست که با آن، دانش، رفتار ها، توانمندی ها یا انتخاب های نو یا موجود به ترتیب درک یا تقویت و اصلاح میشوند، که شاید به یک تغییر بالقوه در ترکیب داده ها، عمق دانش، رویکرد یا رفتار نسبت به نوع و گستره ی تجارب منجر شود. توانایی یادگیری در دسترس انسان ها، جنبندگان و گیاهان و انواعی از ماشین ها قرار دارد. روند یادگیری در طول زمان، منحنی یادگیری را دنبال مینماید. یادگیری به صورت آنی انجام نمیشود، بلکه بر پایه دانسته های گذشته رشد میکند. بر همین پایه، دید ما یادگیری میتواند در راستای یک روند تعریف شود تا مجموعه ای از دانش شیوه ی انجام و گزاره هایی بر مبنای واقعیت باشند. یادگیری در نهایت به تغییراتی می انجامد که معمولا دائمی هستند.
یادگیری در انسان میتواند بخشی از فرایند تحصیل، توسعه فردی، و تمرینات باشد که ممکن است هدفمند یا به وسیله انگیزش انجام شود. مطالعه ی اینکه یادگیری چگونه رخ می دهدد بخشی ازروانشناسی تربیتی، عصب روانشناسی، تئوری آموزش و علوم پرورشی میباشد. یادگیری ممکن است در نتیجه ی خوگیری یا شرطیشدن کلاسیک (همانطور که در بسیاری از تیره های جنبندگان دیده شده است) انجام شود یا اینکه میتواند نتیجه ی کارهای پیچیده ای نظیر بازی (که صرفا در جنبندگان هوشمند دیده شده است) باشد. یادگیری ممکن است خودآگاه یاناخودآگاه انجام شود. یادگیری اینکه یک رویداد ناگوار، فرارناپذیر است و نمیشود از آن پیشگیری کرد درماندگی آموختهشده نامیده میشود. شواهدی وجود دارد که در انسان، در هنگام جنینی یادگیری در 32 هفته پس از باروری شروع میشود، که گویای این میتواند باشد که دستگاه عصبی مرکزی به اندازه ی کافی توسعه یافته است و آماده است تا حافظه شروع به کار کند
چگونگی یادگیری اجتماعی
در این مبحث باید توجه داشت که مفاهیم یادگیری اجتماعی و نظریه شناخت اجتماعی به یک معنا به کار میروند. با آنکه در دانش روانشناسی اصطلاح یادگیری اجتماعی برای همگان دارای معنای کاملاً روشنی است و هر کس در نظر نخست به مفهوم و کاربرد آن پی میبرد، اما برای توضیح بیشتر، یادگیری اجتماعی به آن گونه رفتارهایی گفته میشود که در میان افراد جامعه و محیط دارای جنبه تعاملی باشد. بعضی از این رفتارها ممکن است خوشایند و بعضی دیگر ناخوشایند جلوه کنند. مردم میکوشند به فرزندانشان رفتارهایی را بیاموزند که مورد تایید اکثر افراد جامعه باشند.
البته، رفتارهایی که از لحاظ اجتماعی مورد پذیرش قرار میگیرند، نه تنها در هر فرهنگی با هم تفاوت دارند،بلکه در هر گروهی در یک فرهنگ معین نیز با هم فرق میکنند. چنانکه رفتارهای مرسوم و مورد تایید در هر شهر و منطقهای با شهرها و منطقههای دیگر یکسان نیستند. افزون بر اینها رفتارهای قابل قبول اجتماعی با سن و جنس افراد نیز وابستهاند. رفتار بزرگسالان با کودکان و جنس مخالف و نیز کودکان با بزرگسالان و همتایان به گونهای چشمگیر با هم اختلاف دارد. به طور کلی باید آموخت که با هر جنس و دورههای سنی چه رفتاری شایسته و مورد پسند جامعه است.
نکته اصلی این است که یادگیری اجتماعی فقط یک رشته رفتارهای جامعهپسند را شامل نمیشود، بلکه به ما میآموزد که چه رفتارهایی در چه شرایطی قابل قبول نیستند. به سخن دیگر، یادگیری اجتماعی موثر با شمار بسیاری از تعمیمی و تخصیص سر و کار پیدا میکند.
شاید یکی از مهمترین کارهای خانه و مدرسه در آغاز سن تحصیلی کودکان و سالهای بعد از آن توجه به رشد و پرورش کودکان برای همنوایی و سازگاری با چشمداشتهای اجتماعی باشد. این فرایندها خواستها و ضابطههای فرهنگ یک جامعه را متناسب با جنس و سن کودکان همراه با مسئولیتهایشان به آنان منتقل میسازند.
اساس کار در انتقال آموزشهای اجتماعی این است که کودک چگونه رفتارهای قابل قبول جامعه را میتواند بیاموزد؟ روانشناسان یادگیری اجتماعی اغلب پاسخ میدهند که به وسیله تقلید یا نسخهبرداری از رفتار دیگران میتوان به چنین مهمی توفیق یافت. گاهی یادگیری از راه تقلید را یادگیری مشاهدهای نیز نامیدهاند که کودکان و نوجوانان به این وسیله پاسخهای جدیدی به دست میآورند یا آنکه پاسخهای موجود خود را تغییر میدهند. در واقع نظریههای یادگیری اجتماعی پایههای این گونه رفتارخها یا تغییر رفتارها را بیان میکنند.
پیشینه نظریههای یادگیری
جان دالرد و نیل میلر دو تن از پژوهشگران روانشناسی در سالهای 1950 در دانشگاه معروف ییل با همکاری یکدیگر میخواستند میان روش کار فروید و رفتارگرایی پیوند و تلفیقی به وجود آورند. برای دستیابی به چنین هدفی نخستن راه این بود که روش روانکاوی فروید را با شیوه یادگیری کلارک هال مبنی بر کاهش سایق ارتباط دهند. همانندی این دو روش در این است که نظریه هال یک نظریه کاهش تنش است. هر دو نظریه موجودهای زنده را افرادی میشناسدند که میکوشند فشارها و ناراحتیهایی را که بر اثر سایقهای ارضاء نشده ایجاد گردیدهاند کاهش دهند. دوم آنکه، هر دو نظریه به اهمیت یادگیری در آغاز رشد و تاثیر آن در دوره پس از آن تاکید میورزند. گر چه هر دو نظریه برای توصیف روش کار خود واژههای متفاوتی به کار میبرند، اما به نتایج کار یکسانی میرسند، یعنی کاستن از فشارهای روانی.
میلر (1944) برای پی بردن به بیتصمیمی و کشاکشهای روانی چهار اصل را به قرار زیر تعیین کرده است: