فروشگاه اینترنتی نفیس فایل

خرید، فروش و بازاریابی فایل های قابل دانلود. مرجع بزرگ دانلود پاورپوینت، جزوه درسی و انواع فایل های دانلودی

فروشگاه اینترنتی نفیس فایل

خرید، فروش و بازاریابی فایل های قابل دانلود. مرجع بزرگ دانلود پاورپوینت، جزوه درسی و انواع فایل های دانلودی

ضمیرناخودآگاه، تاثیر آن بر موفقیت و راههای هدایت آن


ضمیرناخودآگاه-تاثیر-آن-بر-موفقیت-و-راههای-هدایت-آن
ضمیرناخودآگاه، تاثیر آن بر موفقیت و راههای هدایت آن
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: docx
تعداد صفحات: 24
حجم فایل: 117
قیمت: 6500 تومان

بخشی از متن:

آن بخش از ذهن انسان که کارها و رفتارهایی را که انسان به‌صورت آگاهانه و اختیاری انجام می‌دهد را کنترل می کند ، ذهن خودآگاه انسان است.
ذهن ناخودآگاه با حواس پنج‌گانه با دنیای اطراف در ارتباط است و قدرت ذهن خودآگاه چندان زیاد نیست و نمی‌تواند اطلاعات زیادی را دریافت کند.
بخش دیگری از ذهن انسان که کارها و رفتارهای غیرارادی انسان را کنترل می‌کند ذهن ناخودآگاه می گویند.
ازجمله کنترل فشارخون و تپش قلب، کنترل سیستم عصبی انسان و سیستم گوارش و تمام اعمال غیرارادی بدن.
همچنین تفکر و ساخت و کنترل احساسات بدن را نیز ذهن ناخودآگاه انجام می‌دهد.
شاید تفکر و ساخت و کنترل احساسات بدن را نیز ذهن ناخودآگاه انجام می‌دهد.
شاید این اتفاق برای شما هم افتاده باشد که مشغول کاری هستید ولی در حین انجام این کار هزاران فکر و خیال از ذهن شما عبور می‌کند و کنترل شمارا به دست می‌گیرد، در چنین شرایطی شما نمی‌توانید روی کاری که در حال انجام آن هستید متمرکز شوید. این ضمیر ناخودآگاه شماست که در حال کار کردن است و به اینکه شما در حال انجام چه‌کاری هستید اهمیتی نمی‌دهد و این شما هستید اهمیتی نمی‌دهد و این شما هستید که نباید اجازه دهید که مغز،هر کاری که دلش بخواهد انجام دهد.
ذهن ناخودآگاه انسان از وقتی جنین چهارماهه است شروع به کار می‌کند تا زمان مرگ او به کار خود ادامه می‌دهد.
برای اینکه بتوانید از قدرت ذهن خود استفاده کنید، عاقلانه‌ترین کار این است که به سراغ ذهن ناخودآگاه بروید. ذهن ناخودآگاه خود را مدیریت کنید و از قدرت ذهن خود به‌صورت آگاهانه استفاده کنید. اسیر شدن به دست ضمیر ناخودآگاه مثل این است که شمارا سوار اتوبوسی کنند و دست‌وپایتان را ببندند و شمارا به صندلی ته اتوبوس زنجیر کنند. راننده این اتوبوس شخص دیگری است و شما فقط نگاه می‌کنید و می‌بینید که اتوبوس چه مسیری را طی می‌کند، کجا توقف می‌کند و یا در کجا راننده دست از رانندگی برمی‌دارد و اتوبوس را پارک می‌کند و به دنبال کار خود می‌رود و به شما که در اتوبوس اسیر هستید هیچ اهمیتی نمی‌دهد.
ضمیر ناخودآگاه شما هم همین‌طور عمل می‌کند. اگر کنترل مغز خودتان را به دست نگیرید، مغز شما هر کاری که دلش بخواهد انجام می‌دهد و اهمیتی نمی‌دهد که شما کاری که انجام می‌دهد را دوست دارید یا نه.
ضمیر ناخودآگاه فقط کارهایی را انجام می‌دهد که از او بخواهید. اگر از ضمیر ناخودآگاه انجام کاری را نخواهید در این صورت کار خودش را انجام خواهد داد. پس ضمیر ناخودآگاه خود را به حال خود آزاد نگذارید که کار دلخواهش را انجام دهد زیرا معلوم نیست کار او کار مطلوب شما باشد و یا نه.
: رابرت کویلر(نویسنده) می‌گوید
تنها از طریق ضمیر خودآگاه می‌توانید به ضمیر ناخودآگاهتان دست‌یابید.
ضمیر خودآگاه شما نگهبان و دیده بان دروازه است.
ضمیر ناخودآگاه همه برداشت‌های خود را از ضمیر خودآگاه می‌گیرد.

ما همان افکارمان هستیم، اگر نتوانیم افکارمان را تغییر دهیم نمی توانیم هیچ تغییر دیگری ایجاد کنیم. شما قطاری از افکار دارید که هنگام تنهایی، سکوت و زمانی که غرق در افکارتان هستید سوار آن می شوید. ارزشی که برای خودتان قایل هستید و شادی هایی که در زندگی دارید همه بستگی به جهتی دارند که قطار به آن سو در حرکت است.
اگر واقعا می خواهید در زندگیتان تغییری ایجاد کنید باید ابتدا ذهن و افکارتان را تغییر دهید و آن را از هر نوع تفکر آزاردهنده ای که شما را به عقب می راند پاک کنید.


مقدمه: 3
قدرت فکر کردن: 3
نورون: 4
تفاوت ذهن و مغز: 5
ذهن: 8
ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه: 8
نقش ضمیرناخودآگاه برموفقیت: 11
نقش ضمیر ناخودآگاه بر زندگی: 11
راههای تاثیر بر ضمیرناخودآگاه: 11
در چه حالت ضمیر ناخودآگاه، شما را همراهی نخواهد کرد: 17
چگونه با ضمیر ناخودآگاهتان مذاکره کنید؟ 17
صحبت با ضمیر ناخودآگاه 18
ضمیرناخودآگاه و قانون جذب: 18
ضمیرناخودآگاه و ثروت: 19
منابع: 20

دانلود فایلپرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

پاورپوینت هوش هیجانی و کاربردهای آن


پاورپوینت-هوش-هیجانی-و-کاربردهای-آن
پاورپوینت هوش هیجانی و کاربردهای آن
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: pptx
تعداد صفحات: 60
حجم فایل: 983
قیمت: 7000 تومان

بخشی از متن:
هوش هیجانی چیست؟
از سالها پیش روان شناسان متوجه شده اند که برای کسب موفقیت تنها دارا بودن ظرفیتهای هوش عقلانی قوی (IQ) کفایت نمی کند. مطالعات نشان می دهد ، تعداد زیادی از افراد دارای هوش عقلانی و شناختی بالا نتوانسته اند در زمینه شغلی ، زندگی زناشویی ، ایجاد روابط با دیگران و حتی زمینه های تحصیلی موفق باشند. پس از آن نظر دانشمندان از جمله پیتر سالوی و جان مایر به توانمندیهای دیگری جلب شد که بیشتر از جنس هیجانات بودند تا شناختها. این توانمندی که از این پس هوش هیجانی نامیده می شود به توانایی های آموخته شده ای اشاره دارد که به ما کمک می کند تا احساسات و هیجانات خود را درک کرده و کنترل نماییم تا به نفع ما کار کنند نه بر علیه ما.
گاه از خود می پرسیم ، چگونه می توان در کارکنان ایجاد انگیزه کرد؟ یا تحت چه شرایطی می توان دراعضا یک مجموعه کاری یا سازمان، شور و اشتیاق برای بهتر کار کردن را افزایش داد؟ چگونه می توان اعتماد کرد و اعتماد را جلب کرد؟ امید به آینده را چگونه بالا ببریم؟ اضطراب را با چه روشی کاهش دهیم؟ و سوالاتی از این قبیل.
با نگاهی به عبارات انگیزه ، شور و اشتیاق ، اعتماد ، امید،‌اضطراب و لغات مشابه آن متوجه می شوم ، در باره مقولاتی از جنس هیجانات یا عواطف فکر می کنم نه مولفه های شناختی و عقلانی. یا بهتر بگویم ، به جای صحبت از IQ از ظرفیت دیگری به نام EQ یا چیزی که امروزه هوش هیجانی (Emotional Intelligence = EI) نامیده می شود بحث می کنیم.
هوش هیجانی از پنج مهارت تشکیل شده :
۱ مهارت خود آگاهی:
شناخت احساسات و هیجانات خود به طور آنی و عمیق و استفاده از آن برای راهنمایی در تصمیم گیری های مناسب.
۲ مهارت خود نظم دهی:
توانایی مهار و مدیریت هیجانات و حفظ آرامش برای کمک به تصمیم گیری و بهره گیری از توانمندیهای شناختی به نحو مناسب. هماهنگی با هیجاناتمان به نحوی که به جای اختلال در کارها ، در تسهیل آن به ما یاری رساند.
۳ مهارت خود انگیختگی:
استفاده از عمیقترین علایق خود برای حرکت دادن و هدایت به سمت اهداف تا کمک کند پیش قدم شده و در جهت تکامل و پیشرفت تلاش کنیم ، نه اینکه منتظر مانده تا یک واقعه یا شخص باعث ایجاد انگیزه و حرکت در ما گردد.
۴ مهارت همدلی:
درک آنچه افراد احساس می کنند ، توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران و توسعه حسن تفاهم و هماهنگی با انسان های گوناگون به منظور ارتقای کار گروهی بویژه در محیط کاری و سازمانی
۵ مهارت های اجتماعی:
در روابط با دیگران ، به خوبی کنار آمدن با عواطف خود و دیگران. فهم دقیق موقعیتها و شبکه های اجتماعی. مهارت خوب گوش کردن، و خوب ابراز وجود کردن ، حل تضادها و تعارض ها و استفاده از این مهارتها برای متقاعد سازی ، رهبری و مدیریت.

هوش هیجانی یعنی صداقت، یعنی آگاهی نسبت به احساسات خودمان و دیگران. دکتر دانیل

گلدمن در کتابش به نام کارکردن با هوش هیجانی می‌گوید «هوش هیجانی مشتمل بر پنج

قابلیت است که سه قابلیت آن در رابطه با تعامل فرد با خودش (درون‌فردی) و دو قابلیت

دیگر در رابطه با نحوه ِ برخورد فرد با دیگران (برون‌فردی) است».

این پنج قابلیت عبارتند از:

خودآگاهی: هوش هیجانی با خودآگاهی آغاز می‌شود که ارتباط نزدیکی با ارزش‌ها،
نقاط قوت و ضعف شما دارد تا بتوانید هم‌زمان از طریق روش مناسب و سازنده احساسات

خود را ابراز کنید.

خودگردانی (مدیریت برخورد): خودگردانی عامل اصلی در پذیرش مسوولیت اعمالی‌ست
که انجام می‌دهیم. مدیریت بر احساس خودتان باعث می‌شود وقتی با هیجانی روبرو

می‌شوید با انتخابی منطقی و دلایل کافی رفتاری صحیح در پیش گیرید.

خودانگیزشی: تشویق و ترغیب افراد به تلاش بیشتر و مقاومت در مقابل افکار
مایوس‌کننده است. بر اساس نظریه ِ دانیل گلدمن، مجریان و کارگزاران برتر بر موانع

موجود غلبه کرده و می‌توانند بر محیط و شرایط موجود تاثیرگذار باشند.

همدلی: توجه به احساسات دیگران. هم‌دلی فرد را وادار می‌کند که دنیا را از
دریچه ِ چشم دیگران ببیند. به طور خلاصه، هم‌دلی نیازمند درک، شناخت و پاسخ مناسب

به هیجان‌های دیگران است.

روابط موثر: این‌ قابلیت، مجموعه‌ای از چهار مهارت هوش هیجانی ذکرشده است که
به فرد کمک می‌کند به طور دائم و مستمر و به طور مثبت با دیگران ازتباط برقرار کند.

روابط موثر، موجب اجماع و توافق عمومی شده و از اهداف گروه‌ها حمایت می‌کند.

هوش هیجانی می‌تواند در شرکت‌های مختلف موجب موفقیت‌های کاری شود.

من از این نظریه دفاع می‌کنم که هوش هیجانی منافع فردی زیادی در بر دارد، شامل
موفقیت در مسیرهای شغلی، تقویت روابط فردی، افزایش خوش‌بینی، اعتماد به نفس و
سلامتی.
هوش هیجانی ضمن کاهش فشار روانی (استرس)، محیطی به وجود می‌آورد که به حفظ سلامت
جسمی و تندرستی بهتر کمک می‌کند، به‌خصوص روی مفهوم دستیابی به سلامت جسمی و
تندرستی بهتر تاکید می‌کنم.

وقتی دچار فشار روانی می‌شویم این احساسات از سمت کمر حرکت و تا دست‌ها امتداد

می‌یابد و آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

افرادی که به دلیل فشار روانی برای مشاوره مراجعه می‌کردند افرادی ناامید بوده که

دست از همه ِ احساسات خود کشیده بودند، حالتی خمیده داشته و برای پاسخ دادن به هر

سوالی فقط شانه‌های خود را بالا می‌انداختند. هوش هیجانی می‌تواند مزایای شغلی فراوانی از قبیل بهبود ارتباطات و کاهش تعارضات در

محیط کار به دنبال داشته باشد. با برقراری ارتباط می‌توانید اعتماد افراد را به دست

آورید. در محیط کار، اول نیازمند اعتمادسازی هستید.

تاثیر رفتار و حرکات، به مراتب بیشتر از ادای کلمات است. بیش از 65 درصد ارتباطات

را علایم تن‌گفتاری (زبان بدن) تشکیل می‌دهد. ارسال پیام‌ها صرفا در قالب کلمات

صورت نمی‌گیرد بلکه می‌تواند به وسیله ِ حرکات بدن نیز ارسال شود، لذا هوش هیجانی

کمک می‌کند تا پیام‌ها را بهتر مدیریت کنید.

هوش هیجانی در محیط کار می‌تواند به عنوان یک مزیت تلقی شود. ارتقاء شغلی هر فرد

بستگی به مهارت‌های هوش هیجانی دارد. بنابراین هوش شناختی (IQ) نمی‌تواند

پیش‌بینی‌کننده ِ خوبی برای موفقیت‌های شغلی فرد باشد.

هوش شناختی می‌تواند فرد را تا دم درب موفقیت ببرد ولی این هوش هیجانی‌ست که از

ابتدا می‌تواند از شما یک مجری و کارگزار برتر بسازد.

به هنگام استخدام کارکنان به مهارت‌های فنی آنان نیازمند هستید اما موضوع به

همین‌جا ختم نمی‌شود، چون اگر این افراد دارای بهترین مهارت‌های فنی هم باشند ولی

عنان خود را به دست روزگار بسپارند و کنترلی بر هیجان‌های خود نداشته باشند در

انجام وظایف حتما شکست می‌خورند.

داشتن مهارت‌های فنی برای انجام کار مهم هستند، مشاغلی مانند حسابداری، هتل‌داری،

امور اداری و تحقیق و پژوهش نیازمند مهارت‌های خاصی هستند، اما باید بدانیم برای

انجام وظایف به انسان نیاز داریم و مهم است که بپذیریم همه ِ ما دارای هیجان‌هایی

هستیم.

بنابراین هوش هیجانی عامل مهمی در تحقق اهداف تجاری‌ست و موجب افزایش بهره‌وری،

کاهش اتلاف زمان و غیبت‌های ناشی از بیماری کارکنان می‌شود.

هوش هیجانی موجب افزایش چرخه ِ نوآوری میان کارکنانی می‌شود که ایده‌های جدید را

مطرح می‌کنند، بهبود می‌بخشند و یا در نهایت اجرا می‌کنند.

وقتی به دنبال دلیل غیبت دانشجویان در آزمایشگاه بودم، متوجه شدم دانشجویان به این

دلیل از کار در آزمایشگاه خودداری می‌کردند که اساتید از هوش هیجانی پائین‌تری نسبت

به دانشجویان برخوردار بودند.

به صراحت می‌گویم هوش هیجانی نوعی رفتار یا انتخابی در زمینه ِ کسب‌وکار است. ما

باید برای گسترش فرهنگ کاری بر مبنای هوش هیجانی که بسیار فراگیر است تلاش کنیم.

در ارتباط با دیگران در محیط کار یا خانواده مهم نیست چه جملاتی می‌گویید بلکه مهم،

چگونه گفتن آن جمله است. هوش هیجانی در محیط کار کمک می‌کند تا بهتر بتوانیم

احساسات خودمان را ابراز کنیم و مکنونات قلبی‌مان را در قالب کلمات بهتر ادا کنیم

تا برای دیگران قابل فهم‌تر باشد.

در خاتمه این جمله را از دانیل گلدمن نقل می‌کنم که "در زندگی هیچ چیز بزرگی تا

کنون به دست نیامده است مگر آن‌که پشت آن قدرت هیجان نهفته باشد".

هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (به انگلیسی: Emotional intelligence | EI) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجان‌های خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EI بالایی دارد، سه مؤلفه هیجان‌ها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق می‌کند: مؤلفه شناختی، مؤلفهٔفیزیولوژیکی و مؤلفه رفتاری. متونِ علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوش‌های هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترل‌شان دارند. یافته‌های جدید نشان می‌دهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، اما فاقدِ هوش هیجانی و اجتماعی اند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف تری دارند. از مقالاتِ پژوهشی برخی دانشمندان این اینگونه بر می‌آید که، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند می‌توانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بینِ پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعاتِ عاطفی برای راهنمایی فرایندِ تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند. هوش هیجانی، اصطلاحِ فراگیری است که مجموعه گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارت‌های درون فردی و بین فردی گفته می‌شود که فراتر از دایره مشخصی از دانش‌های پیشین، چون بهرهٔ هوشی و مهارت‌های فنی یا حرفه‌ای است.

ارسطو می‌گوید:

دانلود فایلپرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.