بخشی از متن:
مبانی نظری وپیشینه تحقیق مفهوم مدیریت دانش
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
نوع فایل:wordوقابل ویرایش
مدیریت دانش
مفهوم دانش و انواع آن
مفهوم مدیریت دانش برای مدتهای مدیدی به صورت علمی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده است. فقدان یک توافق عمومی در ارائه تعریف مشخص از این مفهوم، به ایجاد آشفتگی و اغتشاش منجر شده است. بنابراین، به منظور درک بهتر مفهوم مدیریت دانش باید ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات، دانش و ارتباط میان آنها بپردازیم .
عبارتهای اطلاعات و داده، اغلب بهجای عبارت دانش به کار برده میشوند.
اما در واقع آنها مفاهیم متفاوتی دارند و درک تفاوت آنها برای انجام یک کار دانش محور بسیار حیاتی و مهم است.
داده
داده یک واقعیت از یک موقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط با دیگر چیزهاست. دادهها منعکس کننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد و منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز از آنها یاد میشود. این اجزاء در پایگاههای داده، ذخیره و مدیریت میشود (نوروزیان، 1384). در حقیقت دادهها حقایق و واقعیتهای خام هستند، که به خودی خود معنایی ندارند (مختاری و یمین فیروزه، 1383). پیتر دراکر عنوان میکند که اطلاعات یعنی دادههای مرتبط و هدفدار به بیانی دیگر از نظر او دادهها به تنهایی مربوط و هدفدار نیستند (داونپورت و پروساک، 1379). دادهها دارای اهمیت هستند به خاطر این که شرط لازم و ضروری برای خلق اطلاعات محسوب می شوند (Awad & Ghaziri,2004) .
2-2-1-2- اطلاعات
اطلاعات از قرار گرفتن دادهها در یک زمینه یا محیط خاص ایجاد می شود. با افزودن ارزش به دادهها، در واقع آنها را به اطلاعات تبدیل می کنیم .ویژگی اطلاعات آن است که میتوان آن را بهصورت مستندات مکتوب یا فایلهای موجود در پایگاه دادهها نگهداری کرد: مثلاً نوشتن هزینه هر دانشآموز در یک دبیرستان و در یک سال تحصیلی خاص به عنوان اطلاعات محسوب می شود (جعفری مقدم،1372، 8). اضافه کردن زمینه و تفسیر به دادهها و ارتباط آنها با یکدیگر، موجب شکل گیری اطلاعات می شود. اطلاعات دادههای ترکیبی و مرتبط همراه با زمینه و تفسیر آن است. ارتباط دادهها ممکن است بیان کننده اطلاعات باشد. ممکن است صرفاً ارتباط دادهها به اطلاعات منجر نگردد مگر این که موجب درک مفهوم آنها باشد. اطلاعات در حقیقت دادههای خلاصه شده را در بر می گیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شده اند تا بتوانند زمینه را روشن سازند، می توان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت (نوروزیان، 1384).
اگر بخواهیم معنی واژه مورد بحث را دقیقتر و سختگیرانهتر روشن کنیم، باید بگوییم تنها گیرنده میتواند مشخص کند که دریافتهای وی واقعاً اطلاعات بوده و او را تحت تأثیر قرار داده است به این ترتیب، ماهیت اطلاعات انتقالی به گیرنده، بیش از آن که به فرستنده مربوط باشد از سوی دریافتکننده آن تعیین میشود (داونپورت و پروساک، 1379، 109).
2-2-1-3- دانش
دانش عبارت است از افکار و پندارها، فهم و درسهای آموخته شده در طول زمان. دانش فهمیده میشود و فرد آن را از طریق تجربه، استدلال، بصیرت، یادگیری، خواندن و شنیدن به دست می آورد.
هنگامی که دیگران دانش خود را با افراد سهیم می کنند، دانش گسترش می یابد و هنگامی که دانش فرد با دانش دیگران ترکیب می شود، دانش جدیدی به وجود می آید. دانش ماهیتی فردی دارد، زیرا با ارزشها و باورهای افراد و ادراک آنها از جهان و دیگران، در ارتباط متقابل قرار دارد. به علاوه، دانش در بافت و زمینه روابط بین فردی ظاهر می شود. دانش غنی تر و معنادارتر از اطلاعات است (دی بات، 1383،78).
بخشی از متن:
مدیریت دانش – قالب بندی و هماهنگی دانش
مفهوم مدیریت دانش برای مدتهای مدیدی به صورت عملی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده است.بنابراین به منظور درک بهتر مهفوم مدیریت دانش ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آنها بپردازیم.دانش، نه داده است و نه اطلاعات، هرچند به هردو مربوط بوده و تفاوت آنها لزوما ماهوی نیست و صرفا از نظر مراتب با هم متفاوتند.داده، اطلاعات و دانش مفاهیمی نیستند که بتوان آنها را به جای هم مورد استفاده قرار داد.درک این سه واژه و چگونگی رسیدن از یکی به دیگری، اهمیت زیادی در موفقیت کارهای علمی دارد.
هدف :
- گنجاندن دانش سازمان در قالبهایی برای تسهیل دسترسی افراد
- مشهود ، و قابل انتقال و درک ساختن دانش
- عملی کردن بهره گیری از دانش
- جهت برآوردن نیاز دانش به ساختمندی
- شناسایی ضعفها و کمبودهای دانش و منطق موجود که منتهی به تصمیم گیریهای ضعیف می شوند
اصول :
- توجه به هدفهای تجاری موردنظر، که قالب بندی برای آنها انجام می شود
- شناسایی دانشهای موردنیاز
- شناسایی فایده و ارتباط دانش با هدفها ، و قالب بندی دانش براین مبنا
- یافتن وسیله مناسب برای قالب بندی و توزیع دانش
- شناسایی موارد استفاده از دانش - حتی ثبت وضبط طرحهای شکست خورده قبل برای موفقیتهای آینده
- شناسایی منشا و منابع دانش
- طراحی نقشه دانش بعنوان بخش مهم قالب بندی دانش
- شامل : دسته بندی ، تشریح ، مدل سازی ، الگو برداری ، شبیه سازی و گنجاندن در قوانین و دستورالعملها
داده:داده یک واقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط به دیگر چیزهاست.دادهها حقایق و واقعیتهای خام هستند.دادهها منعکسکننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد و منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز از آنها یاد میشود.این اجزاء در پایگاههای داده، ذخیره و مدیریت میشوند.دادهها حداقل متن را دارند و به تنهایی مفهوم موضوع بزرگتری را القا نمیکنند، تا زمانی که مورد پردازش واقع شوند.دادهها، رشته واقعیتهایی عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند.از دیدگاه سازمانی، دادهها یک سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقی شدهاند. «21»، «001»و«ژاپن»، نمونههایی از داده هستند.بدون ارائه توضیحات بیشتر، هیچ برداشتی از این سه داده صورت نمیپذیرد. هریک از این دادهها ممکن است بیانگر زمان، مقدار، وزن، مبلغ، اندازه، ماهی از سال و...باشند.
اطلاعات:اضافه کردن زمینه و تفسیر به دادهها و ارتباط آنها به یکدیگر، موجب شکلگیری اطلاعات میشود.اطلاعات دادههای ترکیبی و مرتبط همراه با زمینه و تفسیر آن است.ارتباط دادهها ممکن است بیانکننده اطلاعات باشد.ممکن است صرفا ارتباط دادهها به اطلاعات منجر نگردد.مگر یان که موجب درک مفهوم آنها باشد. اطلاعات در حقیقت دادههای خلاصه شده را دربر میگیرد که گروهبندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شدهاند تا بتوانند زمینه را روشن سازند.میتوان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت.اطلاعات معمولا شکل اعداد و ارقام، کلمات و گزارههای انباشته شده را به خود میگیرند و اعداد و گزارهها را به صورت خلاصه شده ارائه میکنند.اطلاعات برخلاف دادهها، معنیدار هستند.
دانش:اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات میگردد. خلاصهسازی هرچه بیشتر(انباشت)اطلاعات اولیه به دانش منجر میشود.دانش را در این حالت میتوان بینشهای حاصل از اطلاعات و دادههایی تعریف کرد که میتواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد.دانش به حداقل رساندن جمعآوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات.دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادههای ناخواسته حذف شوند.دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل میشود.زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک میگذارند، دانش هریک افزایش مییابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل میشود.رامپرسد دانش را تابعی از اطلاعات، فرهنگ و مهارتها بیان میکند.
مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها یاری میکند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش، سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیتهایی چون حل مشکلات، آموختن پویا، برنامهریزی راهبردی و تصمیمگیری ضروری است.تعریف اسوان از مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف قلمداد میشود:مدیریت دانش هرگونه فرایند یا عمل تولید، کسب، تسخیر، ترویج و جامعهپذیری و کاربرد آن است، در هرجایی که دانش استقرار یابد، یادگیری و عملکرد سازمان را افزایش میدهد.کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف مینماید:فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد.
چالشهای مدیریت دانش
سازمانهای دولتی و خصوصی و محیطی که این سازمانها در آن به فعالیت مشغولند، شدیدا تغییر یافتهاند.سازمانها ناگزیرند برای سازگاری با محیط متغیر و پر از رقابت، در ساختار خود تجدید نظر کرده و بدین منظور بایستی در مقابل تغییرات محیط انعطافپذیری بیشتری از خود نشان دهند و همچنین برای مدیریت سرمایههای دانشی خود به روشها و فنون پیچیدهتری نیاز دارند. سازمانهای نوین میدانند که:
بخش عمدهای از سرمایههای علمی آنان به صورت دانش ضمنی (دانشی که از طریق تجربه و ضمن کار به دست میآید و به صورت مستند نوشته شده در نیامده است)در دسترس آنان است که این شکل دانش بایستی بیشتر از سوی سازمان مورد حمایت قرار گیرد.
نیازمند مکانیسمهای منسجمی در جهت تسهیل ترویج مبادله سازمانی هستند.
نیاز است تا فرایندهای کاری سازمان با ویژگیهای خاص استفادهکنندگان از دانش(مانند جایگاه فرد در سازمان، شایستگیهای فرد، سبک شناختی و علایق و انگیزههای فرد)تطبیق داده شود تا کیفیت کاری افراد را به بالاترین حد ممکن ارتقا دهند.
مدیریت دانش شامل یک سری استراتژی و راهکار برای شناسایی، ایجاد، نمایندگی، پخش و تطبیق بینشها و تجارب در سازمان میباشد. برنامه اجرایی مدیریت اندوختههای علمی بر این دو جزء اصلی بنا میشود. ازآنجا که تحقیقات کاربردی در حوزه مدیریت دانایی نسبتاً جدید است، در این خصوص تعریف خاص و دقیقی که مورد قبول محققین قرار گیرد وجود ندارد. آنچه مسلم است آن که میتوان با آشنایی با تعاریف گوناگون، ابعاد و مصادیق این امر را بیشتر شناخت و آن را بهتر به کار گرفت.مدیریت دانش، مدیریت دانایی یا مدیریت اندوختههای علمی به معنای در دسترس قرار دادن نظام
بخشی از متن:
مفهوم مدیریت دانش برای مدتهای مدیدی به صورت عملی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده است.بنابراین به منظور درک بهتر مهفوم مدیریت دانش ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آنها بپردازیم.دانش، نه داده است و نه اطلاعات، هرچند به هردو مربوط بوده و تفاوت آنها لزوما ماهوی نیست و صرفا از نظر مراتب با هم متفاوتند.داده، اطلاعات و دانش مفاهیمی نیستند که بتوان آنها را به جای هم مورد استفاده قرار داد.درک این سه واژه و چگونگی رسیدن از یکی به دیگری، اهمیت زیادی در موفقیت کارهای علمی دارد.
داده:داده یک واقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط به دیگر چیزهاست.دادهها حقایق و واقعیتهای خام هستند.دادهها منعکسکننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد و منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز از آنها یاد میشود.این اجزاء در پایگاههای داده، ذخیره و مدیریت میشوند.دادهها حداقل متن را دارند و به تنهایی مفهوم موضوع بزرگتری را القا نمیکنند، تا زمانی که مورد پردازش واقع شوند.دادهها، رشته واقعیتهایی عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند.از دیدگاه سازمانی، دادهها یک سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقی شدهاند. «21»، «001»و«ژاپن»، نمونههایی از داده هستند.بدون ارائه توضیحات بیشتر، هیچ برداشتی از این سه داده صورت نمیپذیرد. هریک از این دادهها ممکن است بیانگر زمان، مقدار، وزن، مبلغ، اندازه، ماهی از سال و...باشند.
اطلاعات:اضافه کردن زمینه و تفسیر به دادهها و ارتباط آنها به یکدیگر، موجب شکلگیری اطلاعات میشود.اطلاعات دادههای ترکیبی و مرتبط همراه با زمینه و تفسیر آن است.ارتباط دادهها ممکن است بیانکننده اطلاعات باشد.ممکن است صرفا ارتباط دادهها به اطلاعات منجر نگردد.مگر یان که موجب درک مفهوم آنها باشد. اطلاعات در حقیقت دادههای خلاصه شده را دربر میگیرد که گروهبندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شدهاند تا بتوانند زمینه را روشن سازند.میتوان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت.اطلاعات معمولا شکل اعداد و ارقام، کلمات و گزارههای انباشته شده را به خود میگیرند و اعداد و گزارهها را به صورت خلاصه شده ارائه میکنند.اطلاعات برخلاف دادهها، معنیدار هستند.
دانش:اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات میگردد. خلاصهسازی هرچه بیشتر(انباشت)اطلاعات اولیه به دانش منجر میشود.دانش را در این حالت میتوان بینشهای حاصل از اطلاعات و دادههایی تعریف کرد که میتواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد.دانش به حداقل رساندن جمعآوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات.دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادههای ناخواسته حذف شوند.دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل میشود.زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک میگذارند، دانش هریک افزایش مییابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل میشود.رامپرسد دانش را تابعی از اطلاعات، فرهنگ و مهارتها بیان میکند.
مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها یاری میکند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش، سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیتهایی چون حل مشکلات، آموختن پویا، برنامهریزی راهبردی و تصمیمگیری ضروری است.تعریف اسوان از مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف قلمداد میشود:مدیریت دانش هرگونه فرایند یا عمل تولید، کسب، تسخیر، ترویج و جامعهپذیری و کاربرد آن است، در هرجایی که دانش استقرار یابد، یادگیری و عملکرد سازمان را افزایش میدهد.کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف مینماید:فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد.
چالشهای مدیریت دانش
سازمانهای دولتی و خصوصی و محیطی که این سازمانها در آن به فعالیت مشغولند، شدیدا تغییر یافتهاند.سازمانها ناگزیرند برای سازگاری با محیط متغیر و پر از رقابت، در ساختار خود تجدید نظر کرده و بدین منظور بایستی در مقابل تغییرات محیط انعطافپذیری بیشتری از خود نشان دهند و همچنین برای مدیریت سرمایههای دانشی خود به روشها و فنون پیچیدهتری نیاز دارند. سازمانهای نوین میدانند که:
بخش عمدهای از سرمایههای علمی آنان به صورت دانش ضمنی (دانشی که از طریق تجربه و ضمن کار به دست میآید و به صورت مستند نوشته شده در نیامده است)در دسترس آنان است که این شکل دانش بایستی بیشتر از سوی سازمان مورد حمایت قرار گیرد.
نیازمند مکانیسمهای منسجمی در جهت تسهیل ترویج مبادله سازمانی هستند.
نیاز است تا فرایندهای کاری سازمان با ویژگیهای خاص استفادهکنندگان از دانش(مانند جایگاه فرد در سازمان، شایستگیهای فرد، سبک شناختی و علایق و انگیزههای فرد)تطبیق داده شود تا کیفیت کاری افراد را به بالاترین حد ممکن ارتقا دهند.
مدیریت دانش شامل یک سری استراتژی و راهکار برای شناسایی، ایجاد، نمایندگی، پخش و تطبیق بینشها و تجارب در سازمان میباشد. برنامه اجرایی مدیریت اندوختههای علمی بر این دو جزء اصلی بنا میشود. ازآنجا که تحقیقات کاربردی در حوزه مدیریت دانایی نسبتاً جدید است، در این خصوص تعریف خاص و دقیقی که مورد قبول محققین قرار گیرد وجود ندارد. آنچه مسلم است آن که میتوان با آشنایی با تعاریف گوناگون، ابعاد و مصادیق این امر را بیشتر شناخت و آن را بهتر به کار گرفت.مدیریت دانش، مدیریت دانایی یا مدیریت اندوختههای علمی به معنای در دسترس قرار دادن نظام