بخشی از متن:
عملکردهای گوناگون کاروانسراها در گذشته باعث گردیده نامهای متفاوتی برای این گونه بناها در فرهنگ لغات جای گیرد : کاربات، رباط، ساباط و خان و در واقع عملکرد و وظایف مشابهی مانند کاروانسراها داشتند، ولی از جهت یادگیری معماری متفاوت بودند.نیاز انسان به سرپناه و مأمن حاضر از روزگار باستان مورد توجه بوده است در ایران زمین از گذشته بسیار دور ، آثار و مظاهری از این گونه پناهگاه ها و استراحتگاه های بین راه دیده می شوند که بسیاری از آنها را می توان از نظر شیوه ساختمانی از شاهکارهای معماری و هنری عصرخود به حساب آورد در دوران اسلامی ایجاد این گونه بناها با ویژگیهای گوناگون شهرها و روستاها ، در جاده های حاشیه کویر و معابر کوهستانی – با نامهای مختلف چون رباط و کاروانسرا رو به توسعه و گسترش نهاد احداث کاروانسراها در ایران سابقه ای بس قدیمی داشته طبق منابع تاریخی این کشور در احداث کاروانسراها و همچنین سیستم ارتباطات مبتکر و پیشقدم بوده است
کاروانسرا یا تیم ترکیبی است از کاروان (کاربان) به معنی گروهی مسافر که گروهی سفر می کنند؛ و سرای، به معنی خانه و مکان. هردو واژه برگرفته از زبان پهلوی است. شیوه ی ساختمان و معماری کاروانسرا به صورت باره بند ها و اتاق هایی است که پیرامون حیاط محصور ساخته میشود.
در زمان های قدیم مقیاس راهها پرسنگ بوده (که معادل حدودا 6 کیلومتر است) و به مسافت هر 4 پر سنگ یک کاروانسرا یا ایستگاه استراحت وجود داشته است. در کاروانسراها اطاق های مسافران معمولا پیرامون حیاط ساخته میشده و پشت ان ها اصطبل قرار داشته که درب ورودی اصطبل ها در چهار گوشه داخلی بنا قرار داشته و گاهی داخل ایوان ورودی حیاط باز میشده است.
کاروانسرا های تجاری داخل شهر ها دو طبقه بودند. در دو طرف دروازه ی ورودی اتاق هایی برای کاروانسرادار ساخته میشده است. معمولا کاروانسرا دارای چاه اب یا اب انبار بوده است. اب انبار ها به اشکال مختلفی ساخته می شدند مثلا در کاروانسرا های خلیج فارس اب انبار ها بیرون بنا و در مناطق مرکزی در داخل قرار داشته است.
کاروانسرا در ادبیات ایران
در ادبیات فارسی، شعرا و بزرگان ادب، جهان را به کاروانسرا و آدمیان را به کاروان تشبیه کرده، با سرودن اشعار زیبا انسان را از دلبستگی به جهان و جهانیان بر حذر داشتهاند:
سعدی
چرا دل بر این کاروانگه نهیم که یاران برفتند و ما در رهیم
ناصر خسرو
پل است این دهر و تو بر وی روانی نسازد خانه بر پل کاروانی
سعدی
دل ای سلیم بر این کاروانسرا مبند که خانه ساختن آیین کاروانی نیست
رودکی
کاروان شهید رفت از پیش وان ما رفته گیر و می اندیش
حافظ
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش وه که بس بی خبراز غلغل چندین جرسی
معماری تاریخی کاروانسرا
عملکردهای گوناگونی که در گذشته کاروانسرا به عهده داشته ، باعث گردیده نام های متفاوتی برای اینگونه بناها در فرهنگ لغات جای گیرد از جمله کاربات ، رباط ، ساباط و خان .
نما
نمای داخلی و خارجی عموما از اجر بوده در بعضی از کاروانسراها از خشت خام یا بلوک های اجری هم استفاده می شده.
بام
بام ها اکثرا مسطح با شیب کم ساخته شده اند و در قسمتی که اتاق های بزرگ دارند سقف ها شکل قوسی دارند. اب باران هم به وسیله ی ناودانی هایی که در روی دیوار خارجی کاروانسرا ساخته بود به بیرون هدایت می گردد.
سادهتر از همه چنین میتوان گفت که کاروانسرا ساختمانی است که کاروان را در خود جای میدهد و بزرگترین نوع ساختمانهای اسلامی است. پلان آن معمولاً مربع یا مستطیل شکل است، با یک ورودی برجسته عظیم و بلند، معمولاً ساده و بدون نقش، با دیوارهایی که گاهی اوقات بادگیرهایی در انتهای آن تعبیه شده است. یک دالان با طاق قوسی که مابین ورودی و حیاط داخلی قرار گرفته است، فضای کافی را برای جا دادن حیوانات بارکش فراهم ساخته است. بر روی سکوی برآمدهای که در پیرامون این حیاط قرار گرفته است، طاقگانهایی واقع شدهاند که نمای داخلی را مفصل بندی میکنند. در پشت آنهاحجرههای کوچکی برای منزل دادن مسافران ساخته شده است. در کاروانسراهای دو طبقه، از حجرههای پایینی برای انبار کردن کالاها و از حجرههای بالایی برای منزل دادن مسافران استفاده میشد.
پر رونقترین دوره احداث و مرمت کاروانسراها را میتوان دوره صفویه دانست. در این دوران بود که شاه عباس یکم با توجه به تدبر خود، تصمیم به بازسازی و احیای جاده ابریشم نمود و یکی از الزامات این کار را احیای کاروانسراها میدانست. پژوهشگران همین موضوع را یکی از دلایل اشتهار بیشتر کاروانسراها به کاروانسرای شاه عباسی میدانند. هر چند که ممکن است آن کاروانسرا بازسازی شده کاروانسراهای پیش از صفویه باشد. از جمله کاروانسراهایی که در دوره صفویه ایجاد شده است، میتوان کاروانسرای شاه عباسی کرج را نام برد که این کاروانسرا در زمان شاه سلیمان صفوی و بین سالهای ۱۰۷۸ تا ۱۱۰۹ احداث گردیده است.
بخشی از متن:
کاشی از لحاظ تاریخی پنجمین شیوه اساسی و بنیادی در تزئینات ساختمانهای آبده یی و ساختمانهای عادی میباشد. استفاده از این شیوه در معماری اسلامی بسیار رایج است و طرحهای جالب، جلو رشد و کشف تزئینات خشتی و گچی را گرفت و همه علاقهمند تزئینات با کاشی شدند. استفاده از کاشی به نحوی که روی دیوار را کاملاً بپوشاند اولین بار در قرن ۱۳ و در قونیه به کار رفته است. با گسترش دین اسلام در شرق، شیوه ی معماری در این مناطق خصوصاً در بخش تزئینات تغییر نمود. اسلامیون، آن دسته از آثار هنری که از آداب و رسوم اسلامی خارج بودند و حاوی نماد انسانی و حیوانی بودند را تخریب کردند. در نظر آنان هنر میبایست در خدمت علم و دانش باشد نه پرستش. در عهد اسلامی هنرهای تزئینی و صورتگری فقط از جهت صحنههای یادگاری و حماسی باقی ماندند. نقاشی مشجر خطوط هندسی و نوشتههای کوفی مزین و آمیخته با گل و برگ و غیره روی بناها یقیناً از سده سوم هجری به بعد رواج یافتهاند. این گونه تزئینات را میتوان در خشتهای بنای آرامگاه اسماعیل سامانی در بخارا در حدود سالهای ۳۰۰ هجری قمری (۹۶۰ میلادی)، مقبره پسر علمدار ۴۱۸ قمری (۱۰۲۷ میلادی)، نقاشی گل و برگ لوحه سنگی مرمر سلطان محمود غزنوی حدود ۴۰۰ قمری (۱۰۰۹ میلادی)، آثار نقاشی روی سنگ گچ دیوارهای انبیهعصر سامانیان و اوایل دوره غزنویان مشاهده کرد. بعد از آن در آسیای میانه شاهد پیشرفت نقاشی در عصر سلجوقی هستیم که نمونههای زیبا و دلکش آن را میتوانیم در محراب مسجد جامع اولیا در حدود ۴۶۰ قمری (۱۰۶۷ میلادی)، بناهای مسعود سوم و منارهای غزنه حدود ۵۰۰ قمری(۱۱۰۶ میلادی)، بقایای بناهای چشت شریف، مسجد جامع هرات ۵۶۷ قمری (۱۲۰۰ میلادی)، نقاشیهای بنای مرقد امام خورد (یحیی بن زید) درسرپل حدود ۴۳۰ قمری (۱۱۳۵ میلادی) و مدرسه چونه بادغیس ۵۷۰ قمری (۱۱۷۵ میلادی) مشاهده کنیم.
شیوه تزئینی بناهای اسلامی در دوره تیموریها در هرات نفوذ بیشتر کسب کرد و به اوج تکامل خود رسید. نمونههای قابل توجه تزئینی و ساختمانی اسلامی در افغانستان عصر تیموریها شامل موارد زیرند: کاشیهای مسجد جامع هرات، مقبره گوهرشاد، کاشیهای منارههای مصلی، کاشیهای منار تیموری در قلعه اختیارالدین، کاشیکاری مقبره شاه ولایت ماب (که به عقیده بعضی از پژوهشگران، هفتصد نوع کاشی در آن به کار رفته) و کاشیکاری مقبره خواجه عبدالله انصاری. تعدادی از آثار تاریخی دیگر از قبیل منارههای مساجد، زیارتگاهها و مقابر در نقاط مختلف افغانستان چون بلخ، لشکرگاه، هرات، قندز، غور، غزنه، و کابل و سایر گوشه و کنار افغانستان که تا کنون موجود است هر کدام شاهد انواع شیوههای تزئینی رایج در افغانستان بوده است.
کاشی و کاربرد آن
کاشی کاری بصورت هنر تزئینی در کشورهای اسلامی به اوج شکوفایی خود رسید و یکی از ویژگیهای برجسته معماری اسلامی به شمار میرود کاشیهای که برای تزئین عمارات به کار میرود عموماً سه نوع بوده که ذیلاً توضیح میگردد.
الف: کاشی معرق: با تلفیق تکههای کوچک گوناگون ساخته میشود که به اساس طرح اصل یکایک تراشیده میشود ودر جای معین آن نصب میگردد.
ب: کاشی معقلی: دارای طرحهای هندسی است واز تلفیق اشکال هندسی ساخته میشود.
ج: کاشی مشبک:
د: کاشی گره:
ه: کاشی خشتی (هفت رنگ): از تلفیق خشتهای ظریف لعاب دار که هریک از آنها بخشی از طرح کلی را در بر دارد ساخته میشود واز قرن پنج قمری با گسترش و پیشرفت سایر شاخههای هنر اسلامی کاشی کاری نیز ترقی بیشتر کسب نمود.
اساتید
· از اساتید معاصر این رشته از هنر ایرانی میتوان از استاد علی پنجه پور اصفهانی نام برد که آثار بجای مانده از ایشان در جای جای ایران و جهان حافظ سبک اصیل کاشی کاری و معماری ایرانی و شایسته تقدیر میباشد. از جمله آثار ماندگار این استاد برجسته ایرانی، میتوان به گلدستههای حرم مطهر حضرت زینب کبری در کشور سوریه(به عنوان مرتفع ترین گلدستههای کاملاً پوشیده شده از کاشی معرق در دوران معاصر در سطح جهان) اشاره نمود. در حال حاضر نیز فرزندان استاد علی پنجه پور ادامه دهندگان و حافظان سبک هنری وی میباشند.
بخشی از متن:
مقدمه:
بنای تاریخی، یک مکان، سایت، محوطه یا میراث تاریخی رسمی مکانی است که در آن پاره ویا پارههایی از تاریخ سیاسی، نظامی،فرهنگی، و اجتماعی به دلیل ارزش میراث فرهنگی آنجا نگاهداری شدهاست. مکانهای تاریخی معمولاً توسط قانون و نهادهای قانونی محافظت میشوند، و بسیاری از آنها به طور رسمی سایت تاریخی ملی شناخته شدهاند. یک سایت تاریخی ممکن است ساختمان، چشمانداز، سایت یا یک ساختار باشد که از اهمیت محلی، منطقهای، یا ملی برخوردار است. بازدید کنندگان مکانهای تاریخی
مکانهای میراثی تاریخی و دیگر جاهای میراثی، اغلب به گونهای نگهداری میشوند که برای بازدید عمومی آمادگی داشتهباشند. بازدید کنندگان ممکن است با احساسی نوستالژیک (آمیزهای از غم افسوس و شادی افتخار)، برای دوران گذشته، در پی فراگیری آموزههایی درباره بخشی از میراث فرهنگی خود، یا علاقهمندیهای متعارف عمومی در یادگیری بیشتر در مورد بافت تاریخی این گونه سایتها از آنها بازدید کنند. بسیاری از سایتها تورهایی توسط کارکنان آموزش دیدهٔ سایت برای بازدید کنندگان،ارائه میدهند. این تورها برای نشان دادن و تفسیر چگونگی زندگی در زمانی که آن سایت آن دوره را نمایندگی میکند راهاندازی شدهاند. سایت همچنین میتواند مجهز به یک «مرکز بازدید کننده» (ویزیتور سنتر) با معماری و امکانات مدرنتر باشد، که به عنوان درگاهی بین جهان خارج و سایت تاریخی ایفای نقش میکند، و اجازه میدهد تا بازدید کنندگان بتوانند برای کسب برخی از دانستنیهای سایت؛ بدون در معرض آلودگی قرار دادن بیش از حد بخشهای حساس آن، به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی داشته باشند.
ارامنه مقیم جلفاى اصفهان در ساحل جنوبى زاینده رود فرزندان ارامنهاى به شمار مى روند که در دوره پادشاهى شاه عباس اول به فرمان آن شهریار از مسکن اصلى خود جلفا در کنار نهر ارس به پایتخت وى کوچ داده شدند. توجه مخصوص شاه عباس به ارامنه اصفهان سبب شد که ارمنیان شهرهاى دیگر ایران نیز به اصفهان روى آوردند و در اندک زمانى بر جمعیت و وسعت جلفا افزوده شده و چون از پرتوکار و تجارت ثروتمند شدند به ساختن خانهها و کاروانسراها و کلیساهاى بزرگ همت گماشتند از آن جمله خواجه نظر از بازرگانان معتبر جلفا دو کاروانسراى بزرگ بنیان گذاشت و نزدیک هفت هزار تومان به پول آن زمان صرف این کار کرد. یکى دیگر از تجار بزرگ ابریشم به نام خواجه آودیک نیز در جلفا کلیساى زیبایى ساخت که با چراغها و قندیلهاى زرین و سیمین و تابلوها و تصاویر گرانبها زینت یافته و تمام مخازج آن را در حیات خود به عهده گرفت. این کلیسا که در زمان شاه عباس به نام کلیساى آودیک معروف بوده امروز در حاشیه خیابان نظر و میدان جلفا قرار دارد و به نام کلیساى مریم معروف شده است.
شادرن تاجر و جهانگرد فرانسوى که نزدیک چهل سال پس از مرگ شاه عباس بزرگ در زمان شاه سلیمان صفوى به اصفهان آمده درباره جلفا مىنویسد که بزرگترین محلات خارج شهر اصفهان است که یک فرسنگ طول و یک فرسنگ عرض دارد و از دو قسمت تشکیل مىشود یکى جلفاى قدیک که در زمان شاه عباس اول ساخته شده و دیگرى جلفاى نو که از آثار دوره سلطنت شاه عباس دوم است. جلفاى نو از هر جهت بر جلفاى کهنه برترى دارد زیرا کوچههاى آن وسیع و مستقیم و پردرخت است. جلفا پنج کوچه بزرگ دارد که امتداد آنها از مشرق به مغرب است. بازارى خوب با چند حمام و دو کاروانسرا و یک میدان و یازده کلیسا دارد. در جلفا از 3400 تا3500 خانه هست. خانههاى کنار زاینده رود را بسیار عالى و زیبا شبیه به عمارات سلطنتى ساختهاند. شاه عباس اول و شاه صفى که به ارامنه توجه خاص داشتند مکرر به خانههاى ایشان مىرفتند.
آنچه را شاردن نوشته امروز هم مى توان ملاحظه نمود با این تفاوت که وسعت امروز جلفا خیلى بیش از سابق شده و با آبادیهاى مجاور آن منطقه وسیعى را در جنوب اصفهان تشکیل مىدهد اما تعداد ارامنه مقیم جلفا خیلى کاهش یافته است. امروز در جلفاى اصفهان بیش از پنجهزار ارمنى زندگى نمىکنند و سایر سکنه این قسمت را ایرانیان مسلمان تشکیل مىدهند اما کلیساهایى که شاردن به وجود آنها اشاره مىکند در سرجاى خود باقى هستند و معروفترین آنها کلیساى وانک و بدخهم یا (بیت اللحم) و مریم و استیفان و گریگور مقدس و یوحنا و میناس و نرسس و سر گیس و گیورگ ( کلیساى غریب ) است.