ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بخشی از متن:
این محصول در قالب پاورپوینت (power point) و قابل ویرایش در 249 اسلاید تهیه شده است. در بخش زیر برای اطلاع بیشتر از محتویات این پاورپوینت و اطمینان از خرید، مطالب چند اسلاید آورده شده است. با مطالعه این بخش با اطمینان بیشتر خرید کنید.
مقدمه
شعاع تعالیم و عملکرد و تأثیرگذاری اسلام تمام عرصههای ظاهری و باطنی انسان رادر برگرفته و برنامه کامل چگونه زیستن و سعادتمند شدن انسان را در نگرش فردی و اجتماعی بیان میکند.
مهمترین اهداف حکومت اسلامی
1- استقرار توحید و رهانیدن مردم از بندگی غیر خدا
2- رشد و تکامل علمی، فرهنگی و تربیتی انسانها
3- آزاد سازی تودههای مردم و انسانهای مستضعف از چنگال ستمگران و بردگی مستکبران
4- برپایی جامعه نمونه و مدیریت فاضله آرمانی از راه قسط و عدل
5- اجرای کامل قوانین آسمانی وانسانی ساز اسلام (اقتصادی- مالی- حقوقی- قضایی- سیاسی- اجتماعی)
« ولایت» مهم ترین اصل دراسلام و نگهبان توحید، نبوت، عدالت ومعاد است.
امام باقرعلیه السلام میفرماید : « اسلام بر پنج چیز بنیان نهاده شد، برنماز، زکات، روزه، حج و ولایت و بر هیچیک از اینها چون ولایت توصیه نشده است، اما مردم چهار چیز را گرفتند و ولایت را رها ساختند .»
امام صادقعلیه السلام نیز فرموده اند : سنگهای زیرین اسلام سه چیز است : ۱) نماز ۲) زکات ۳) ولایت ، که هیچیک از اینها بدون دیگری صحیح نیست ».
امام خمینى (ره)، نخستین فقیهى است که پس از آنکه مبحث دیرینه ولایتفقیه و حکومت اسلامى را در قالبتئورى بیان داشت، آن را مستقلا به مقامعمل نیز درآورد.
فصل اول
مفاهیم وکلیات
مفهوم نظام سیاسی اسلام
مجموعه منسجمی از کنش ها و واکنش ها، اصول و قواعد حاکم بر رفتارهای اجتماعی که بر پایه مبانی اعتقادی اسلام استوار شده و در مسیر کمال حقیقی و قرب انسان به خدا گام برمی دارد.
سیاست
در فرهنگ معین، سیاست به معنای حکم راندن به رعیت و اداره کردن امور داخلی و خارجی کشور و همچنین به معنای داوری، سزا، تنبیه و جزا آمده است.
در لغتنامه دهخدا، سیاست به معنی تدبیر، مصلحت و دوراندیشی آمده است.
صاحبنظران، بیش از 200 تعریف راجع به سیاست شمردهاند که در اینجا به چند تعریف اصطلاحی مهم آن میپردازیم.
1. سیاست به مثابه علم قدرت
نظریهپردازان غربی، غالباً سیاست را علم قدرت شمردهاند و افراد زیادی نیز در ایران به طور آشکار و روشن آن را پذیرفتهاند موریس دوورژه با نقد تعاریف دیگر و دفاع از تعریف خود، سیاست را علم قدرت نامیده است.
اندیشمندانی چون جوزف فرانکل، ماکیاول نیچه، فرانکلین لووان بومرو و ... چنین تعریفی از سیاست دارند.
2. سیاست به معنی علم دولت
عدهای دیگر از نظریهپردازان غربی، سیاست را علم دولت نامیده و آن را به معنی علمی که رفتار دولت را مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد تعریف نمودهاند. به عنوان مثال، رافائل میگوید: آنچه به دولت مربوط میباشد یک امر سیاسی است. او معتقد است که تاریخ نظریههای سیاسی عمدتاً درباره دولت است.
بلونشلی نیز میگوید: علم سیاست به معنای درست کلمه، علمی است که دولت را بررسی کند.
تعاریف فوق چنان اهمیتی در سیاست دارند که دانشمندان سیاسی را به دو گروه عمده اندیشمندان قدرت محور و نظریهپردازان دولت محور تقسیم نمودهاند.
سیاست به معنی هدایت مردم واداره امور جامعه
در بین نظریهپردازان مسلمان، امام خمینی(ره) ، سیاست را دقیقاً در معنای تمشیت واداره امور بکار بردهاند و تمشیت در بیانات ایشان، یعنی رو به راه کردن کارها چه سیاسی و چه غیر سیاسی.
تمشیت در فرهنگ معین به معنی روان کردن، راه انداختن و سامان دادن نیز آمده است.
”سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه و تمامی ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را به طرف چیزی که صلاحشان هست هدایت کند“( صحیفه امام. ج 13، ص 432)